بدون عنوان
دخمل مامانی از خواب که بیدار میشه یهو داد میزنه مامان
بهش میگم جونم
میای خستگیمو در بیاری
باید برم کلی ماساژش بدم تا خستگیش در بیاد
بعد میگه یه چیزی بهم میدی دهنم خوسمزه بسه؟
بعد کلی کل کل کردن شکلات میخاد
بعد گیر میده پس بستنی میخام
آخه دخمل مامان کله صب بستنی؟؟؟؟؟؟
بعد صبونه میخوره اونم کره ولی خودش بهش میگه پنیر
هرچی هم بهش میگم این کره هست میگه تو بلد نیستی این پنیره
یکم که با عروسکاش بازی میکنه شروع میکنه به غر زدن که من حوصلم سر رفته
بریم خونه مامان دون که بعضی اوقات میریم
ادامه دارد.......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی