بدون عنوان
شکیبایی گاهی اوقات اصلا نمیذاره من و باباییش به کارامون برسیم همش میگه با من بازی کنین و از پیشم نرین
دیروز کلی که باهاش بازی کردم پاشدم برم ناهار بپخم به قول شکیبایی
میگه بامن بازی کن خب من تنهام
بهش میگم عزیزم با عروسکات بازی کن تا من بیام دیگه
میگه مگه عروسکام آدمن اونا که با من حرف نمیزنن فقط بهم نگاه میکنن یه عروسک آدم برام میخری؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی